عَکسه نشانُش هادام
بگوت: خدایی خیلی
قشنگه...
با غرور، سَرمه
جوعَر بیوردُم و بگوتم:
میـنی نـازنیـن
دیـآره...!
عکس بالا از: امیر رجبی
بُلند داد میزَنُم
هرکی بُدانه که هرچی که گَرستُم
بی وَهانه
خودُم هیچ و خودُم
هیچ و خودُم هیچ هَمُّوش از
خاکِ پاکِ طالقانه
شعر از: استاد ناصر میرچی، از اهالی روستای میر طالقان
عکس از: خانم مهتا قاضی، از اهالی روستای حسنجون و سیدآباد
طالقان
{از عاشورا تا ظهور - شماره 31}
روشنگریِ امام حسین و امام مهدی
حسین(ع) بارها سخن گفت؛ کلامش نور بود، بعضی در راه قرار گرفتند و عده ای در تاریکی خویش ماندند! کربلایی شده بود... برای رسیدن به سعادت یا شقاوت از هم سبقت می گرفتند! بعضی «سعادت» را بردند و عده ای «شقاوت» را...
و اما امروز؛ سالها می گذرد، "حسینِ زمان" خواهد آمد و مانند جدش لب به سخن خواهد گشود تا حجت را تمام کرده و راه را بر چاه بشناساند؛ نقل شده: «مهدی در برابر یهود، نصاری، صابئین، مادی گ
کم کم هلالِ ماهِ خدا می رسد ز راهاوقاتِ نابِ اهلِ بکاء می رسد ز راه
مهمان کند خدا همگان را به سفره اشوقتی که ماهِ جود و سخا میرسد ز راه
گُل میکند به لب همه دم ذکر یا علیزیرا بهارِ اهلِ دعا می رسد ز راه
ماهِ مجیر و جوشن و شب های عاشقیماهِ جنون و ماهِ صفا میرسد زِ راه
دستت دراز کن چو گدا سمتِ سفره اشوقتی گدا به پشتِ گدا میرسد ز راه
امضا کند خدا گذر از نار دم به دمچون ماهِ توبه ، ماهِ عطا میرسد ز راه
وقتی که ماهِ خوبِ خدا رو کند به مافرصت برای ترکِ گنا
سلام عزیزِ همراهان و خُجیرِ همدلانِ درجی
خبر خوش آن که: صبحی دیگر از صندوقچه خداوندی به ما هدیه شد
آرزو داریم برآمدنِ آفتابِ امروز، گرمی بخشِ جان و زندگیتان باشد.
الهی شکر
یک سبد سلام، به شیرینی گلابیهای وحشی، تقدیم به تو که اهلِ طالقانِ بهشتی
چند واژه طالقانی: سبد = چَلک chalk - گلابی وحشی = خُوج khoj
لبخند تو زیباست گلِ سرخِ انارم،
ماهِ من! سَر شدی از شمس و قمر با لبخند
کاش هر شب بشود با تو سحر
جانِ من، باز بخند
عکس از: سعید ملک کیانی
مال
تا که سر به روی پیکرم گذاشت، جز قلم، سری به دستِ من نبود
هیچ درد سر نداشتم، اگر: این زبانِ سرخ در دهن نبود
دستِ بیاجازهی پدر، بلند... وای از زبانِ تلخِ مادرم
کاش در زبان مادریِّ من، زن بُنِ مضارعِ زدن نبود
مادرم وطن! بگو کدام دیو، بچههات را به مرزها فروخت
مادرم وطن! بگو پدر نبود، آن که هرگز اهلِ این وطن نبود
پای حجلههای خون، برادرم، پاش را فروخت، یک عصا خرید
او بدونِ پا به جشنِ مرگ رفت، بس که هیچ پایبندِ تن نبود
توی واژهنامه جای جنگ،
"زنانِ اهلِ مشهد، همه زنان نوغانند. همه که می گویم مقصودم همه یِ آنهایی است که از جنس ننه آغایِ مرحوم ما و آن دخترک معصوم، پرستار دوست شما و خیلی هایی هستند که شما نمی شناسید شان. زنان نوغان، در شب شهادت آقا علی ابن موسی الرضا کابین و مِهر خود را به شوی هایشان بخشیدند و برای غسل و دفن مولایمان امام غریبان از محله یِ نوغان راه افتادند. مأمون راه را بر همه بسته بود. اما زنان نوغان را نتوانست جلودارشان باشد."
+ پاریس، پاریس - سعید تشکری
متن آهنگ اهل النخل مهدی یراحی
اهلِ النّخل احنَه أهلِ الکَرم و الجُودرَبعِ الشَّمِس صِرنَه یابه ولِلکَرم انعودالله ایساعدنه ما عدنه غیرهماعِدنَه غیرَ الله یابه نِشکیلَه الاحوالنِرفَع ایدینه دوم یابه وبعیده الآمالالله ایساعدنه ما عدنه غیرهنِبحِر ابمایِ الخیروالله و انغَنِّی للهوروشَحلَه مِن طورِ الشَّمِس من تِعزِفِ النّوربس انت یا ریح تسمع غنانهالله ایساعدنه ما عدنه غیره
ادامه مطلب
غرق در افکار خود در بیکراندلخورم از حال و روزِ حاکمانرفته اند دنبال ثروت مانده امغرقِ تردید و حواشی های آندل سپردم دست نااهلان ولی،شد خیانت پاسخم از سویشانداده بودند وعده ی خدمت به خلقکرده بودم باور آن را دوستانبا صداقت اهلِ باور بوده امشد ندامت حاصل تعریفشانعدّه ای هم پاک و خوب و سالمندنیست حرفم رو به خوبان بیگماندر پشیمانی تمامِ لحظه هابوده اند آتش ندیدم هُرمِشانشد کنون رو دستها از سوی حقبرده بیت المال را غارت کنانظاهراً اهل دیانت بو
آی که دلم خدا خدا کردن می خواهد...
روزها و شبهای پرستاره
لحظات نابی که هرگز تکرار نمی شود!...
زمان چقدر تندتر از انتظارم می گذرد
زمانی بود که از کندی اش گلایه داشتم!
اما حالا شاید دورتر شدن از خدا
و غرقِ دنیا شدن
زمان را روی دورِ تند تنظیم کرده.
قدری کوتاه هوای شبهای اعتکاف به سرم می زند
و کمی آن طرف تر التماس های دلم برای اردوهای راهیان هیاهو می کند...
از خادمی هم حتی کوتاه آمده ام
به همان زائر شدن آرزومندم!..
عمیق تر که می شوم
دستم که به هیج جا نمی
مقابل به مقابلِ جهانی تلخقرار گرفته اممن چای دم میکنمآنها مُدام دور میریزند..این مقابلهء تکراریرا هرروزهر شبو هر بامدادنگاه میکنم،به تکرارِ رفتارهایی مزاحم..#تلخ_بنوشم_کافیستباشد که چندی طعمِ چایِ تلَخبه حافظه ی سلولهایم بماند،باشد که تلخیِ هرروزه ی ایناسراف،و حسرتِ شیرینی در حافظه ام بماندو نه قلبی بشکنمنه سرد کنم چاییه کسی را که به شوقو زحمت دم گذاشته بودمن در این مقابلهء تلخدیدم کهخُداشیرین نگاه میکندو آنها که حاصلِ این تلخی بودند؛
دومین یار نبی؛یار و هوادار علی،بوذرش خواندند و از ارکان بَدی،سومین کَس که مسلمان آمدی،بدر و خندق هم احد حاضر شَدی//////او به پیش رَبُّ در نزد رسول،همچنین نزد علیُ حضرت زهرای بتول،جایگاه عزتش بودی بلند،هم به این عالم و عقبی ارجمند//////مصطفی او را یارش خوانده بود،زهد او را همچو عیسی گفته بود،در قیامت او هوار مصطفی،هَمرَه مقداد و سلمانش به پا،همره مولای ما قوم مسلمانش به پا،جبرئیل کامَد نزد رسول،میلِ بر گفتارِ با بوذر نمود//////گفت بوذر را دعایی
قرآن چه باشد؟ اول و آخر رقیهاسلام احمد چیست؟ سرتاسر رقیهسیر و سلوکش رفته بر حیدر رقیهمعراج ما باشد توسل بر رقیهیک دم نشد با رب گسسته اتصالشزهراست پیدا و نمایان از خصالشبا آیه آیه جلوه های هر سه سالشتطبیق شد بر سوره ی کوثر رقیهنامش معطر می کند صحن دهان رادرس ولایت می دهد سینه زنان رارد می کند هر منزل از هفت آسمان رابر شانه ی عباسِ آب آور، رقیهبر داغ او اهلِ مناسک گریه کردندذاتِ الهی با ملائک گریه کردندآل عبا بر او یکایک گریه کردندمرثیه خوان ت
صدای گوشخراشِ ناقوسِ کلیسا را با گوشهای کورت بشنو! صدای شیههی کلاغهای پیر را با چشمانِ پلیدت ببین! دستانی که به سمتِ پروردگارت برای نابودیِ دیگران دَرهَم گِره کردهای، سَرانجام خرخرهی بیجانِ دیگری را نشانه خواهد رفت. چه چیزی درونِ تاریکی خرخرهی نازکِ تو را نوازش خواهد داد؟ من همان سایهی مرگم که همانندِ بختکی ثقیل، درونِ سیاهی، لاشهی بیجانِ تو را با چشمانی باز، نشانه خواهد رفت. چشمان پلیدت را بیشتر باز کن تا دریابی چگونه ب
ننه آغا را، ملک در سالن شفاخانه دید که نشسته است با چادری گُل گُلی. او را نگاه کرد. ملک هاج و واج پرسید: "مگر شما با پسرت نرفتی مادرجان؟"
"نه مادرجان. او با رفیقش رفت."
"اما یک زن چادری با او بود."
ننه آغا باز خندید. "چادر ما رو سرش کرد تا دستِ قزاق ها نیفته مادر. با همو پاهاش که شما دیدی؟"
ملک از خنده یِ ننه آغا و دندان های سالمش خندید. "میام منزلتون و پسرتون رو معاینه می کنم."
"برات می رُم حرم و دعا می کنم سفید بخت بشی."
ملک در شناخت این آدمیان تازه
این روزا , همون روز هایی بود که بچه های چهل سال پیشِ این سرزمین بهش فکر میکردن.
اونا شاید شب ها قبل از خواب,این روز هایی که تو دستمونه رو میدیدن!
در حقیقت من حس میکنم صداشون مثل یک فرکانس به ما رسیده!
مهم نیست اون بچه ها , اهلِ چهل سال پیش باشن یا چهار هزار سال پیش و بیشتر!
مهم اینه که جرِئت و غیرت بچه های این خاک, از همون اول همه رو به وجد آورده بود!
ادامه مطلب
در این شب جمعه،
یادی میکنیم از عزیزانِ خفته در خاک،
مخصوصاً رانندگان
طالقان
که عمری با صبوری،
سختیهای جاده را برای رساندن ما به دیارِ قشنگمان، تحمل کردند.
خاطرهای از اتوبوسهای
طالقانِ قدیم:
خیلی وَچه بی
یَم... (حدود شصت سال پیش) تازه اتوبوس بنز بیامه بَه طالُقان
یگروز دبی یِیم
بشیم کَرُج، اتوبوسه سُوآر گِردی یِیم
یگ جوانکی بَه که
شوفر اونه ر تَهِ اتوبوس جا بُدا
او اعتراض کُرد:
چُبه خودتی فامیلانه بَنُشتای صندلیانِ جِهلُو..
ما ر
نوشته به روی نگینم حسین
شد از کودکی کل دینم حسین
نمازم حسن شد، یقینم حسین
تجلیِ خُلد برینم حسین
از آن کودکی عبد این درگهم
من عبدالحسینم که عبداللهم
حسین است رازِ سرآغاز ما
جز او نیست در دیده ی باز ما
جنون، وقتِ رزم است اعجاز ما
به سن نیست معیارِ پرواز ما
مگر یادتان رفته بابای من؟!
بیایید سویم، أنا بنُ الحسن
بمانم چرا؟! عمه مانع نشو
عمو شد فدا، عمه مانع نشو
نکن پا به پا، عمه مانع نشو
مرا کن رها، عمه مانع نشو
نمردم که رفته تنش زیر پا
عموی
(بغضِ چهل روزه)
.
برمزارت آمدم زار و پریشانم حسینمیکنم بر قبرِ شش گوشه فدا جانم حسین
.
آمدم از شام تا در بَر بگیرم قبرِ توهمچو شمعی درغَمت سوزان و گریانم حسین
.
آمدم با اَشک شویم قبرِ زیبایِ تو راخانه ام ، کاشانه ام شد بی تو زندانم حسین
.
مانده ام تنها در این دنیا ندارم یاوریکو؟ برادرها شود آرامشِ جانم حسین
.
یادگارِ مادرم پیراهنت آورده اماَرمغانی را جز اینم نیست، اِمکانم حسین
.
ِعطرِ زهرا را گرفته تار و پود پیرَهنبویَمش، دردِ دلم را گشته در
هیچگاه این ماجرا از ذهنم نمیرود که در یکی از نشستهای مثنویخوانی، یکی از این خانمهای بهاصطلاح اهلِ عشق! بر حکمِ قصاص معترض بود و با استناد به اشعارِ مولوی، میگفت که انسانها باید به یکدیگر عشق بورزند و هرگز در پیِ انتقام از هم نباشند. استدلالش هم این بود که اگر یک آجر از سقف کنده شود و روی سرِ کسی بیفتد، امکان ندارد آن شخص در پیِ شکایت و انتقام و قصاص از سقف، برآید! چرا ما انسانها به اندازۀ یک آجر هم نسبت به همنوعِ خود گذش
دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور
نوشته به روی نگینم حسین
شد از کودکی کل دینم حسین
نمازم حسن شد، یقینم حسین
تجلیِ خُلد برینم حسین
از آن کودکی عبد این درگهم
من عبدالحسینم که عبداللهم
حسین است رازِ سرآغاز ما
جز او نیست در دیده ی باز ما
جنون، وقتِ رزم است اعجاز ما
به سن نیست معیارِ پرواز ما
مگر یادتان رفته بابای من؟!
بیایید سویم، أنا بنُ الحسن
بمانم چرا؟! عمه مانع نشو
عمو شد فدا، عمه مانع نشو
نکن پا به پا، عمه مانع نشو
مرا کن رها، عمه ما
عید غدیر آمد و وقت حدوث وفاست
غم به دلِ عاشقان ، اهلِ نظر باقی است
خادمِ حجّاج نیست بر ســـرِ پیمان خود
بر تنِ مهمانِ دوست، جایِ تبر باقی است
روزِ غدیر است و ما، پیروِ مولایِ خود
حضرتِ آقایِ ما، گفت خطر باقی است
در عرفات است حاج ، طیّب و طاهر چو گل
گرچه به خاک منا ، رمی جمر باقی است
عالم و اقلیم شَر ، هـــرطرفی فتنه اســت
معبرِ امنِ غدیر ، بهرِ گذر باقی است
شیعه برد ره به نور ، عشـق و اَمانش علی
شب نَبُوَد ماندگار ، وقتِ سحرباقی است
#احمد_یزدا
گاهی اوقات مثل الان صدای سوت کشیدن مغزمو میشنوم
سرم درد میگیره
اهلِ قُرص و مُرص و اینا نیستم اما بعضی وقتا خیلی طبیعی خیلی زیاد داغ میکنه کله ام
حس میکنم این آدمایی ک دارم میبینم دیگه بدرد نمیخوره ، وقتی از خواب بیدار میشم و وِز وِز تلویزیون رو میشنوم که داره خبرِ مرگِ باباش و میگه دلم میخواد برم سرم و بکوبم تو تلویزیون تا یا تلویزیون یا خودمو بفرستم گوشه مریضخونه
آرامش لازم دارم ، خالی شدن لازم دارم
بعضی وقتا دلم میخواد برم کنار رودخونه آی
بسماللهالرحمنالرحیمعرض به خدمت شما، در بابِ افتعالاتِ اخیر.سروش از نصفالنهار گرینویچ پیغام میدهد که این شورشِ کلان، انقلاب نبود و پیشانقلاب هم نبود، یک عده دلشان غنج نرود و دندان تیز نکنند که ما هم چیزی صاحب شدیم بالاخره.عبدالکریم جان، اینکه انقلاب فقط فقط همان بود که شما کردید و دیگر رو دستاش نمیآید و پادشاهِ فصلها بهمن است و چیزهای دیگر ترقهبازیست و اینها که بر منکرش لعنت. اینکه میانِ نیزارِ هر آشوب گلآلودی، ز
«حاج محمود کریمی»
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
کم کم هلالِ ماهِ خدا می رسد ز راهاوقاتِ نابِ اهلِ بکاء می رسد ز راه
مهمان کند خدا همگان را به سفره اشوقتی که ماهِ جود و سخا میرسد ز راه
تا فرا رسیدن ماه رحمت پروردگار چی
خطبه حضرت زینب (س) در شام
کاروان اسیران کربلا، پس از واقعه عاشورا به کوفه برده شدند و در دروازه شهر کوفه، حضرت زینب (س) اولین خطبه خود را در رسوایی دشمنان خواند و پس از آن، در مجلسی که یزید برای نشان دادن قدرت خود، و اعلام پیروزی فراهم کرده بود، حضرت زینب (س) بار دیگر خطبهای خواندند که باعث رسوایی دشمنان اهل بیت (ع) شد.در مجلسی که یزید فراهم کرده بود پس از آنکه اسیران در مقابل یزید حاظر شدند، سرهای شهیدان کربلا را وارد کردند که حضرت زینب
آموزگار ضد ستم
۷۲۶۲
به قلم دامنه. به نام خدا. عطشی دارند که فقط با نوشیدن جرعهجرعههای عشق حسینی سیراب میشوند. داغی از کُشتهشدن حسین به دست دشنهی دسیسهچینان، در دل مالامالِ اندوهها و اندوختهها دارند که هرگز سرد و بَرد نمیشود. تشنهاند؛ تشنهی حسین. اینان، آموزگارشان حسین است که با عرفان و نیایش و نماز و ایستادن، با سرانی به نبرد برآمد که از سر بیم و آز مسلمان شده بودند. هنوز نیز درد اینان، دیدنِ استیلای مداوم اهلِ بیم و آز بر
کُلِّ عالم ها وِه نومِت مُفتَخَروِه هَمَه اَهلِ زِمینی تاجِ سَرپورِ حیدر ساقیِ دَشتِ خَطرتِشنَه لُویاچَشِشُو سیت هاوِه دَرقُرصِ ماهِ آلِ هاشِم یِه نظَرمَکرِ اَهریمَنِ کردی بِی اثَرشِیرِ شِیرو وِه فُرات کِردَه گُذَرتا کویرِ تِشنَه یانِه بَکَه تَر هم بصـیر و دِلـیرَه چو پِدَرهم نِشونِ بَنـدِه ای دارَه وِه سَردین و دانش زِه بوئَه دارَه زِه بَربَهرِ دینش وا بِرار کِردَه سفر
یااَبُوالفَضل اَشجَعُ النّاس و قَدَرپورِ حیدر بَشــــَر
بر نو گلِ باغِ آشــــنایی صلواترخسارِ علی؛ نقیِّ هادی صلوات دلبـندِ سَـــمانه دهُّمـــین مــاهِ وِلابرعارضِ گلشنِ بهاری صلوات
* * * *
میلاد دهم ولی دین است امشب
خوشنود امام نهمین است امشب
بفرســـت به پاس مقــــــدم او صلوات
چون شاد امیرالمومنین است امشب
* * * *
دهمین رهبر دین را صلوات
حافظِ شرع مبین را صلوات
کوکبِ پر اثر ملک وجود
هادیِ اهلِ زمین را صلوات
بر نو گلِ باغِ آشــــنایی صلواترخسارِ علی؛ نقیِّ هادی صلوات دلبـندِ سَـــمانه دهُّمـــین مــاهِ وِلابرعارضِ گلشنِ بهاری صلوات
* * * *
میلاد دهم ولی دین است امشب
خوشنود امام نهمین است امشب
بفرســـت به پاس مقــــــدم او صلوات
چون شاد امیرالمومنین است امشب
* * * *
دهمین رهبر دین را صلوات
حافظِ شرع مبین را صلوات
کوکبِ پر اثر ملک وجود
هادیِ اهلِ زمین را صلوات
قبل از اینکه این نوشته ام رو بخوانید، لطفا قبلش چند خط مسئله شرعی بخوانید :)
امر به معروف و نهی از منکر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرایط زیر واجب است:
1- کسی که میخواهد امر و نهی کند باید یقین داشته باشد که طرف مقابل مشغول انجام حرام یا ترک واجبی است.
2- احتمال دهد که امر و نهی او اثردارد، خواه اثر فوری داشته باشد یا غیر فوری، کامل یا ناقص، بنابراین اگر بداند هیچ اثر نمیکند واجب نیست.
3- در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد، پس اگر بداند یا خوف ای
یا مُمَکِّن
ای قدرت دهنده
سلااااام :)
+پریروز کتاب " آغازی بر یک پایان " سید شهیدان اهلِ قلم ( : قلب) رو تموم کردم.
دیروز پیرزنی که تمام قوانین را زیر پا گذاشت رو شروع کردم.
اول بگم که کتاب شهید آوینی عالی بود.
خصوصا برای کسایی که یه آشنایی کوچیک با منطق، فلسفه و قوانین اصولی داشته باشند و معنای کلمات جامعه شناسی رو تا حدودی بدونن
البته آخری رو با سرچ هم میتونین به دست بیارین. اما پیدا کردن اون سه تای اولی با تحقیق یکم سخت تر میشه.
من عاشق
من متهمم به مُرده پرستی
به جنونِ غم خواهی
به اهلِ گریه بودن
به عشقِ عرب داشتن...
پس حالا که متهمم بگذار هرچه دل تنگم خواست، بگم:
دوباره شهر از هرچی رنگِ عشقه خالی شد و من موندم و این همه دلقُفلی! و گره بغضی که تو هیچ روضهای وا نمیشه!
شهر به تسخیر رنگهای نیرنگی دراومد و نوازش سیاهیها از چشمانم رفت.
دیگه سلامم هم به باد هواست
در نبودِ پرچم مزین به اسمهای قشنگ قبیله عشق
و من و قامتی خم از غم، به آرزوی روزی که باز هم در برابر آستان حضرت، دست به
بنا بر اعتقادِ شیعه، ضرورتِ اطاعت از حکمِ قرآنِ صامت، هیچ تفاوتی با حکمِ قطعیِ قرآنِ ناطق ندارد. این سخن بدین معناست که همۀ دستورهای امامِ معصوم، همانندِ اوامرِ قرآنِ کریم، لازم الاطاعه است. همان شریعتِ مقدّسی که دستورِ تکریمِ قبورِ اهلِ بیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، را میدهد، در بابِ ضرورتِ پاسداری از سلامتِ تن، توصیه ها و سفارشهای اکیدی دارد؛ برای مثال، حضرت سیدالشهدا، علیه الصلوه و السلام، میفرماید:
بادِروا بِصِحَّةِ الأج
(فراسوی نیک و بد، نوشتۀ نیچه، ترجمۀ داریوشِ آشوری)
۲۶
هر انسانِ برگزیده، بنا به غریزۀ خویش، در پیِ دژ و نهانگاهِ خویش است، یعنی جایی که در آن از شرِ توده و بسیاران و بیشینگان (اکثریت) نجات یافته باشد، جایی که در مقامِ استثنا، «انسانِ» بهقاعده را فراموش تواند کرد ـ مگر در یک مورد، یعنی هنگامی که در مقامِ دانشپژوه، به معنای بزرگ و عالیِ کلمه، غریزهای نیرومندتر یکراست او را بهسوی این «قاعده» براند. هرآنکس که در نشستوبرخاست با مرد
اعضای تور فَمتریپ به شیراز رسیدهاند و من با عطشی وصفنشدنی هر روز عکسها و ویدیوهایشان را دنبال میکنم. هرگوشه از شیراز که پا میگذارند خودم را تصور میکنم و خاطرهای به ذهنم متبادر میشود. با خودم فکر میکنم که چقدر این شهر را دوست دارم! دلم میخواهد حالا در خنکای پاییز آنجا بودم و حجره به حجره بازار وکیل و سرای مشیر را قدم می زدم.
شهریور امسال شد پانزده سال که این شهر را ترک کردهام. پانزده سالی که هر سال حداقل یکبار به شیراز سر زده
"پس چرا هیچکسکارینمیکنه؟ :" اینهمیشه ورد زبونام بود. بعدا فهمیدم اون هیچکس، خودِ منبودم." (استیو ونتورث)
پیش از منشورِ حقوقِبشر، منشورِ وظایف ِبشر خیلی خیلی لازمترهست. (گاندی)
معرفی کتاب چه باید کرد از لئو تولستوی
چه باید کرد یکی از آثار برجسته تولستوی و از پرمعناترین و ژرفترین آنهاست. تولستوی در این کتاب با جملاتی ساده و روان یکی از دشوارترین موضوعهای جامعه خود، یعنی وضع دلخراش یک طبقه از مردم را به تصویر می
نه از
کودکی هیچکاکباز و کوبریکدوست و اسپیلبرگشناس بودهام، نه در نوجوانی از اصطلاحات
ماسکه و لانگشات و کلوزآپ سر درمیآوردهام، نه مادرم تهیهکننده و پدرم کارگردان
بوده است، و نه جلوی تلویزیون زاده و در سینما پرورده شدهام. در کل، چندان اهل فیلم
و سینما نبودهام و نیستم؛ اما دیگر آنقدرها درک و هوشم هست که خام هیاهوی
تبلیغات نشوم و بتوانم شاهین را از کلاغ تشخیص بدهم. در فیلمهای امسال جشنوارهی
فیلم فجر، بیمنطقیِ روایتها
دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو بنام هفت+پخش آنلاین + متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Reza Pishro Called Haft+Text
Danlod Ahang Reza Pishro Jadid | Haft
برای دانلود آهنگ رضا پیشرو با نام هفت لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
برای دانلود آهنگ هفت پیشرو با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید:
پخش آنلاین آهنگ جدید رضا پیشرو :مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ
کیفیت متوسط :
کیفیت عالی :
.lyric
{
background:#0892CD;
color:white;
padding:10px;
text-align:center;
line-height:1.5;
border-radius:7px;margin:7px 0
دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو بنام ۷+پخش آنلاین + متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Reza Pishro Called Haft+Text
Danlod Ahang Reza Pishro Jadid | Haft
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ رضا پیشرو با نام هفت لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
♬♪♪♫♪♬
برای دانلود آهنگ هفت پیشرو با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید:
پخش آنلاین آهنگ جدید رضا پیشرو :مرورگر شما از Player ساپورت نمی کنددانلود آهنگ
کیفیت متوسط :
کیفیت عالی :
.lyric
{
background:#0892CD;
color:white;
padding:10px;
text-align:center;
line-height
کم کم هلالِ ماهِ خدا می رسد ز راهاوقاتِ نابِ اهلِ بکاء می رسد ز راهمهمان کند خدا همگان را به سفره اشوقتی که ماهِ جود و سخا میرسد ز راه(سیروس بداغی)
برادران عزیز، خواهران عزیز! قدر این ماه رمضانی را که الان در آن هستیم، بدانیم. هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ هزاران هزار ماه رمضان خواهد آمد که من و شما در آن ماه رمضان نیستیم؛ حالا در بین این میلیاردها ماه رمضان تاریخ، ما در چند ماه یا چند ده ماهش هستیم، توفیق به ما داده شده که حال
دانلود آهنگ جدید رضا پیشرو بنام هفت+پخش آنلاین + متن
♬♪♪♫♪♬
Download New Song By Reza Pishro Called Haft+Text
Danlod Ahang Reza Pishro Jadid | Haft
برای دانلود آهنگ رضا پیشرو با نام هفت لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن آهنگ جدید رضا پیشرو با نام 7
♬♪♪♫♪♬
ما سرطان ، مث سرطان مث سرطانیم
از هم استفاده میکنیم مثِ تلفن همگانی
تو خلاف کار نیستی خلاف کار نیستی خلاف کار
برای دانلود آهنگ هفت پیشرو با کیفیت مطلوبتان روی لینک های زیر کلیک کنید:
پخش آنلاین آهنگ جدید رض
قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنیقسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی"قسم به وعدهی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنیکه ایستاده بمیرم به احترام علیعلی امام من است و منم غلام علی"فقط علیست که باید خود انتخاب کندمرا بنا کند او یا مرا خراب کند"به ذره گر نظر لطف بوتراب کندبه آسمان رود و کار آفتاب کند"علیست نعرهی طوفانیام خدا را شُکررسید امامِ خراسانیام خدا را شُکرمرا کشاند قراری هزار شُکر آقامرا رساند قطاری هزار شُکر آق
عباس میلانی در پاورقی یکی از کتاب های خود به اشارت می نویسد: وقتی به خاطر می آوریم که نه تنها اغلب اولیای تذکره الاولیا که بخش اعظم شعرا و فلاسفه و مورخان فرهنگ ما سنی مذهب بودند و این واقعیت را در کنار تصویر رایج و عامیانه ای می گذاریم که اغب شیعیان ایران درباره ی سنیان در ذهن دارند، به نوعی دو پارگی حیرت آور در هویتِ فرهنگی خود پی می بریم.
ذکرِ این گفته به قصدِ روشن شدن چند طرح و فکر پیشِ خودم است. اغلب در کتاب های تاریخ، حتی به قلمِ بزرگ
اگر
از چراییِ کاری آگاه باشیم، احتمال اینکه درست از آن استفاده نکنیم ضعیف میشود؛
اما مسئله به همین سادگیها هم نیست. رسیدن به این آگاهی، انرژی جسمی و ذهنی میبَرد
و این با تمایل آدم ناسازگار است؛ برای همین است که چیزی را از بر میکنیم و با
تأملِ کمتر دستبهکارش میشویم. نمونهای از این مسئله را میتوان در گیومهگذاری دید. گاه، شاهدیم که گیومه نابهجا بهکار گرفته شده است.
بهقدرِ تجربه و درکم، تاکنون برای
گیومه بیشتر از یک
پیشنوشت: یکی از چیزهایی که آدمها شدیداً سعی میکنند از آن دور بمانند، مواجهۀ عریان با حقیقت است. و در اغلبِ این موارد دلیلی وجود ندارد جز رهیدن از زیرِ بارِ مسئولیتی که حقیقت روی شانههایشان میگذارد ـ جز ترس از پذیرشِ مسئولیت. آدمها پُرند از ترسهای درونیشدهای که مانندِ زنجیر دستوپایشان را محکم بسته است. و جالب اینجاست که اغلب، کسی تلاشی نمیکند برای پارهکردنِ این زنجیرها؛ چرا که در میانِ آنها احساسِ امنیت میکند؛ و آزاد
❓ولی فقیه که مثلِ ما یک انسان هست و
توسط مردم انتخاب میشه نه خدا، آیا معصومه؟ از کجا بدونیم رهبرِ کشوری با
این همه مشکلات و اختلاسات، نائبِ امامه؟
پاسخ
مرجعِ دینی و رهبرِ جامعه ایمانی هنگامِ تصدیِ سمتِ ولایت، معصوم هستند؛
تعجب نکنید! ما همه مراجع تقلید را نائبِ عامِ امام زمان می دانیم و
فرستاده امام. خودِ امام زمان ما را امر کرده اند به اطاعتِ بی چون و چرا
از مراجع تقلید در عصرِ غیبت کبری:
"فامّا الحَوادث الواقِعَة،
فارجِعوا فیها اِلی
مهدی سیمایی مینویسد:
«متأسفانه بیماری خطرناکی در جامعه متدینان در حال شیوع است که به مخالفِ خود بدین بهانه که اهلِ بدعت در دین است میتوان تهمت زد، دروغ گفت و افترا بست! مستند این جنون خطرناک و توأم با نتایج فاسد فراوان را هم سخنی از پیامبر اکرم (ص) قرار میدهند، که ایشان فرمودند: ”إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَالْوَق
حقالناس را در عزاداریها رعایت کنیم
صدای بلند بلندگوها در ساعات دیر وقت شب هنگام، ریختن ظروف یکبار مصرف چای و نوشیدنی و غذا در سطح شهر، راهبندان کردن و بستن مسیر مردم در کوچه و خیابان همه و همه میتواند از مصادیق حق الناس در عزاداریها باشد که بایداین آسیبها توسط خود مردم مورد ترمیم قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، اندوهگین بودن در مصیبت ائمه معصومین (ع) ازمصادیق حب به اهل البیت محسوب میشود. برپایی مراسم عزا در سوگ هرعزیزی، متن
معرفی کتاب صید ماهی بزرگ
کتاب صید ماهی بزرگ با کلماتِ مراقبه، هوشیاری و خلاقیت که بر جلدش نوشته شده،
نظر هرکسی را جلب میکند. کتاب صید ماهی بزرگ به خصوص برای کسانی که در شروع کاری به
دنبال ایدههای ناب هستند، مفید است؛ ذهنشان را آرام، فعال، زنده و قوی مینماید و
برای به قلاب انداختن ایدههای بزرگ و خاص، آنها را به اعماقِ وجودشان میبرد، این کتاب هوشیاری و قدرتِ
ذهنتان را رشد میدهد تا بهترین ایدهها را شکار کنید. کتاب صید ماهی بزرگ
نان و شراب[1]
ــــ تقدیم به هاینزه
حوالیِ ساعتهای آرمیدنِ شهر.
خیابانهای پرنورِ به خاموشی گراینده،
و ارّابههای تازانِ مزیّن به مشعلهای فروزان، در امتدادِ آنها.
آدمیان سرشار از شادیها و مسرّتهای روزانه به خانههای خویش رهسپارند؛
و روانهای پُرمشغله در خانههای خود
رضایتمندانه به حسابِ سود و زیانِ خویش مشغولند.
بازارِ پرهیاهو از تکاپو باز میایستد، تُهی از گُلها و انگورها و صنعتها.
با این همه موسیق
پنج سال بیش در مثل چنین روزی _روز گرامیداشت صائب تبریزی_ این یادداشت را نوشتم:
این مصرع بلند به دیوان برابر است
قلم به تیغ از این راه سر نمیپیچد،چه لذت است که در جبههساییِ سخن است؟
گذشت عمر مرا چون قلم درین سودا،همان مقدمهی آشنایی سخن است.اگر سکندر از آیینه ساخت لوح مزار،چراغ تربت من، روشنایی سخن است.کجاست شهرت من پای در رکاب آرد؟هنوز اول عالمگشایی سخن است.مرا چو معنی بیگانه مغتنم دانید،که آشنایی من، آشنایی سخن است.گذاشتی سر خود چون ق
1
وقتی از جریانِ جاری زندگی سخن می گوئیم از چه چیزی نام می بریم ؟ آیا زیستن به خودی خود نوعی از راهی بودن را در راه ما به نشانه گٌذاشته ؟ راه زندگی همان سطحِ صافِ زیستن به وقتِ رفتن و قدم زدن باشد . گهگاهی زمینِ مٌسطح متنوع و متفاوت از روالِ پیشین گردد و بدان شکل می توان سختی زیستن را به نام زندگی نامی نشاند . آدمیان وقتی در حالِ پویشِ دائمی برای کوششِ مسائل ِ زندگی خود حاضرند و "تنها" هستند و بر یک انتخاب و تفاوت و تنوع ایام را می گٌذرانند . زنی را
درباره این سایت