از جورِ چرخِ کجرَوِش، وز دستِ بختِ
واژگون
دارم دل و چشمی عجب؛ این جایِ غم، آن جویِ خون
دوش از تصادف، شیخ و من، بودیم در یک انجمن
کردیم از هر در سخن؛ او از جِنان، من از جُنون
از اشکِ خونین دلخوش ام، وز آهِ دل منّتکش ام
دایم در آب-و-آتش ام؛ هم از برون، هم از درون
میدید اگر خسرو چو من، رُخسارِ آن شیریندهن،
میکنْد همچو کوهکن، با نوکِ مژگان، بیستون
در این طریقِ پُرخطر، گم گشته خضرِ راهبر
اِی دل، تو چون سازی دگر، بیرهنما، بیره
باور کن این که قیمت تن ماهی به 15 هزار تومن هم رسیده تقصیر کنکوری ها نیست. :(یک کم یواش تر وحشییییی! :|
اینا سوال بودن بی انصاف؟! >_<
به خدا المپیاد هم دادیم اینطوری نبود... :/
تفو بر تو ای چرخِ گردون تفو!!
+ این آخرین پستِ اینجاست تا بعد از کنکور. حرفی؟ سخنی؟
code {
font-family: "Courier New", Courier, monospace;
font-weight: bold;
direction: rtl;
background: 0;
padding: 0;
}
از جورِ چرخِ کجرَوِش، وز دستِ بختِ
واژگون
دارم دل و چشمی عجب؛ این جایِ غم، آن جویِ خون
دوش از تصادف، شیخ و من، بودیم در یک انجمن
کردیم از هر در سخن؛ او از جِنان، من از جُنون
از اشکِ خونین دلخوش ام، وز آهِ دل منّتکش ام
دایم در آب-و-آتش ام؛ هم از برون، هم از درون
میدید اگر خسرو چو من، رُخسارِ آن شیریندهن،
میکنْد همچو کوهکن، با نوکِ مژگان، بیستون
در این طریقِ
اِی چرخِ فلک
چِندی خودِتیب بَچرخییِی
شُو بیوردی... روز بیوردی
یه دَفعَک باهار بیوردی، یه دَفعَک
پَییز
چُبه خُجیرِ مَردُمانِ بَبُوردی گُلی
بیخ؟
اوشانی جا، نامَردانه سرِ کار
بیوردی؟
برگردانی از شعر ابوسعید ابوالخیر
برگردان: سیده مریم قادری
عکس: سعید ملک کیانی
شعر اصلی:
ای چَرخ، بسی لیل و نهار آوردی گَه فصل خزان و گَه بهار آوردی
مردان جهان را همه بردی به زمین نامردان را به روی کار آوردی
دکتر روحانی در کوران مشکلات اقتصادی مردم کشورمون(که نیاز به کلید تدبیر داره) گفتند که:
“با شنود نمیشود مردم را محاکمه کرد…؛ امام خمینی دو قاضی عالیرتبه را به خاطر توجه به شنود عزل کرد.”
دقّت کنین
اینکه در این وضعِ لَنگیِ تاریخیِ چرخِ اقتصادِ ایران، آیا طرح چنین مسائلی
باهدف پرت کردن حواس مردم به سمت مسائل حاشیه ای هست یا خیر، بماند…؛
فعلاً با این تاکتیک آشنا کاری نداریم؛
امّا
ماجرای شنود که آقای روحانی روی اون کلید کرده و ازش صحبت می
دنبال کننده خسته است، چون مخاطب خسته است و چون انسان ذاتا خسته است این اتفاق میافتد. هیچ چیزی مثل یک مخاطبِ خسته نمیتواند عضلاتِ ذهن من را منقبض کند و چوبی لای چرخِ نویسندگیام بکند.
برای این که نکند متنِ بلند نخواند و نکند خسته شود و نکند قطع دنبال کردن بزند و نکند خستهتر شود، مجبورم زودتر سر و ته قضیه را هم بیاورم.
حالا اگر یک وبلاگِ ضدّ نظام بودم و یک جایی مثلِ آمد نیوز، روزی 100 تا پست هم میگذاشتم همه پایه بودند و میخواندند.
اگر داست
شاهنامه فردوسی و معرفی تهمینه (همسر رستم):
چنین داد پاسخ که:تهمینه ام؛
تو گفتی که از غم به دو نیمه ام.
یکی دُختِ شاهِ سمنگان منم؛
پزشکِ هِزبَر و پلنگان منم.
به گیتی،ز شاهان، مرا جفت نیست؛
چو من، زیرِ چرخِ بلند، اندکی است.
کس از پرده بیرون ندیده مرا؛
نه هرگز کس آوا شنیده مرا.
تلنگر:
تهمینه میگوید هرگز هیچ نامحرمی مرا از پرده بیرون ندیده و حتی کسی صدای مرا نیز نشنیده است.
منبع:شاهنامه/بر اساس نسخه چاپ مسکو-در فهرست: آمدن تهمینه دختر شاه سمنگان ب
۱) خوب یادم هست که تا کلاس سوم یا چهارم دبستان نمیتوانستم بند کفشهایم را با گره پروانهای ببندم، مادرم صبح به صبح جلوی پاهایم زانو زده و کفشهایم را میبست!
دیشب وقتی که بعد از اتمام سِرُم پدر جلوی پایش زانو زدم تا کفشهایش را گره بزنم انگار آن روزهای کودکی مقابل چشمانم رژه رفت، احساس عجیبی بود، با وجود اینکه بارها اینکار را انجام داده بودم ولی دیشب ... احساس عجیبی بود!
۲) آدمیزاد گاهی چیزی را میفهمد ولی بعد دقت که میکنی میبینی
پشتِ بامِ خوابگاهِ من
شب فراگیر است
آسمان در دامِ چرک-آلودِ یک دیوانه زنجیر است
سرد و بی روح و تناور ، تیرگی اطراف
دیوِ قدّیسی به حربِ لرزه ای با مغزهای اهلْ درگیر است
پشتِ بامِ خوابگاهِ من
این یگانه جایگاهِ من
هرشب از جایی که من هرگز نمی دانم
می کِشد با چنگکی مخروب
ذهنِ تارم را به سوی خاطری از ناکجایِ خاکیِ ویرانه های دور
باز می دارد عمیقِ چشم خیسم را
بر فضایِ مرده ی بی نور
رفته در آغوشِ هم، پست و بلندِ خانه های پایتختِ کور
سروها با قامتی کوت
به یکباره رویاهایت نابود می شود...
رویاهای چندین و چند ساله ات...
و حال برایت جز آرزوهایی که باید آنها را به گور ببری چیزی باقی نمانده است...
ناامید از آینده و در انتظار آینده!...
گویی متهم شده ای که در انتظار آینده نافرجامت بنشینی بی آنکه بدانی چه پیش می آید...
او که آرزوهای تو و قول و قرارهایش را به باد فراموشی سپرده است حال کجا به سر می برد؟!!
او که به تو قول برآورده کردن آرزوهایت را داده بود حالا کجاست؟!
به همین راحتی احساساتت را به بازی گرفت و رفت.
«در مرثیه قتلِ حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) متضمّن به ابیات قصیده سعدی»
«آسمان را حق بُوَد گر خون بگرید بر زمین» نوحه گر باشد زمان در داغ و گردد بس غمین ای زمانه چَشمِ خود را باز کن، بنگر به حَقّ تا ببینی سُرخیِ خون در دلِ لعلِ نگین؛ سَلسَبیلِ تشنگان، نورِ دو عین مصطفی(ص) برترینِ خَلق و مِهتر، از ملائک بر زمین «قالبِ مجروح اگر در خاک و خون غَلطَد چه باک!؟ روحِ پاک اندر جوارِ لُطفِ ربّ العالمین» درد و غم با چاه از نو گفت باید ای علی(ع)! درد گفتن ر
دوچرخه، شاهکار علم فیزیکدوچرخه، شاهکار دانش فیزیک است. این وسیله، با تبدیل قدرت عضلانی افراد به انرژی جنبشی و به حرکت درآوردن چرخها، از بیشترین کارایی انرژی در مقایسه با هر وسیله دیگری که تاکنون ساخته شده، برخوردار میباشد.دوچرخهسواری از لحاظ کارایی انرژی، از پیادهروی نیز موثرتر بوده، چرا که به ازای هر یک مایل طی مسافت، به یک سوم کالری موردنیاز برای راه رفتن، نیازمند است.چرا وقتی که دوچرخه سواری را در حال حرکت می بینیم, پره های بالا
آیا تاکنون نحوۀ چاپ روی ظروف و محصولات مختلف را دیده اید؟ چقدر با این صنعت آشنایی دارید؟ما دراین مقاله سعی کرده ایم تا، خیلی خلاصه شما را با چاپ آشنا کنیم ودرانتهای مطلب ویدئویی بسیارجذاب با عنوان ابتکار در چاپ ظروف تقدیم شده است، در ادامه با همراه باشید.
تاریخ چاپ مانند بسیاری دیگر از ابداعات بشر، به چند هزار سال پیش برمیگردد،آن هم به چین وهند باستان و دربار امپراتورها وپادشاهان.
درآن روزگار این شیوه برای کندهکاری نقوش و فرمانها ر
فکر میکنم تمامِ رمانهایی را که از اومبرتو اکو ترجمه شده خواندهام: نامِ گلِ سرخ (نه ترجمهیِ رضا علیزاده از نشرِ روزنه. از نشری دیگر و چاپِ خیلی وقتِ پیش که از کتابخانه گرفتم)، بائودولینو (که من را جزو دوستدارانِ اومبرتو اکو کرد)، آونگِ فوکو، جزیرهیِ روزِ پیشین (نسخهیِ دستِ دوم با ترجمهیِ فریدهیِ مهدویِ دامغانی که بهنظرم کتابِ جالبی نیامد)، و حالا گورستانِ پراگ.
نکتهیِ جالب اینکه من داستانِ آونگِ فوکو را یادم نمیآد. بهنظرم
تحلیل تاثیرات
تکنولوژی بر تحولات سیاسی و اجتماعی غرب
امروزه واژه
دموکراسی دو مفهوم را مستقیماً به ذهن متبادر می کند یکی مشارکت سیاسی و دیگری تفکیک
قوا. در این بخش می خواهیم رابطه تحولات تکنولوژیک را با شکل گیری و تکمیل
دموکراسی بررسی کنیم.
ابداع و اختراع
وسایل گوناگون در همیشه تاریخ وجود داشته است اما هنگامی که در اثر سرعت سرسام آور
تحولات و ابداعات، طبقه ای جدید (به اصطلاح، بورژوازی صنعتی) در جامعه شکل می گیرد
تحلیل شرایط اجتماعی جدید –
تحلیل تاثیرات
تکنولوژی بر تحولات سیاسی و اجتماعی غرب
امروزه واژه
دموکراسی دو مفهوم را مستقیماً به ذهن متبادر می کند یکی مشارکت سیاسی و دیگری تفکیک
قوا. در این بخش می خواهیم رابطه تحولات تکنولوژیک را با شکل گیری و تکمیل
دموکراسی بررسی کنیم.
ابداع و اختراع
وسایل گوناگون در همیشه تاریخ وجود داشته است اما هنگامی که در اثر سرعت سرسام آور
تحولات و ابداعات، طبقه ای جدید (به اصطلاح، بورژوازی صنعتی) در جامعه شکل می گیرد
تحلیل شرایط اجتماعی جدید –
درباره این سایت